تست
تست3
تست
در گذشته هاي دور در محل آتشكده بزرگ هريس در كومش (سمنان) شهري عظيم با بتخانه اي بزرگ با ساختماني رفيع و با شكوه وجود داشته است. به همين علت احتمال مي رود كه مردم اين سرزمين قبل از ظهور زرتشت، داراي مذهب "سمتي" يا "سمينه" بوده اند و بتخانه بزرگ آنان در محل سمنان فعلي واقع بوده است. برخي ديگر بر اين باورند كه سمنان در اصل "سكنان" منسوب به طوايف سكه ها مي باشد و الف و نون آن نشانه نسبت و مكان است كه در واژه هاي گيلان و ... مشاهده مي شود. عده اي ديگر از اهالي سمنان عقيده دارند كه نام قديم سمنان (سيم لام) بوده كه بناي آن به دست دو نفر از فرزندان نوح پيغمبر به نام هاي (سيم النبي) و (لام النبي) انجام گرفته كه مقبره آنان در كوه هاي شمال خاوري سمنان در محلي موسوم به پيغمبران واقع است. بر اين اساس كلمه (سيم لام) در اثر كثرت استعمال به مرور زمان به سمنان تبديل شده است. برخي نيز افسانه بناي اوليه را به دو هزار سال قبل از ميلاد مسيح به دستور تهمورث ديوبند نسبت داده اند. در آن زمان شهر را به سمينا نامگذاري نموده اند كه به مرور زمان به سمنان تغيير يافته است. روايت ديگر حاكي از اين است كه نام قديم سمنان در زبان محلي "سه مه نان" بوده و منظور ساكنان آن اين بوده است كه محصولات كشاورزي اين منطقه نان و آذوقه اهالي را بيش از سه ماه تأمين نمي كند. بعدها به مرور زمان "سه مه نان" به سمنان تغيير يافته است. به هر حال آن چنان كه از منابع و كتب تاريخي استنباط مي شود سمنان يكي از مناطق كهن و قديمي ايران است كه در درازاي تاريخ فراز و نشيب هاي زيادي را پشت سر گذاشته است .
سمنان: سمنان در فاصله ۲۲۱ كيلومتري تهران بر سر راه خراسان واقع شده است. اين شهر محل رفت و آمد اقوام مختلف بوده و در كتب تاريخي نيز به كرات از آن نام برده شده است. در آغاز قرن چهارم هجري سمنان جزو قلمرو آل زيار بود كه بعد از انقراض اين سلسله به تصرف آل بويه درآمد. در آن دوره شهرهاي قومس جزو منطقه ديلم به شمار ميآمد. در سال ۴۲۷ ه.ق تركان غز خرابيهاي زيادي به شهر وارد ساختند. سمنان در سال ۶۱۸ ه.ق در اثر حمله مغولان ويران گرديد ولي در دورههاي بعد، از جمله در دوره صفوي و قاجار آبادانيهايي در آن صورت گرفت كه آثار متعددي از آن دورهها برجاي مانده است. سمنان امروزي آباد و زيباست.
شاهرود: شاهرود تا تهران ۴۰۰ كيلومتر فاصله دارد. در قسمت شمالي آن سلسله جبال البرز و در قسمت جنوبي آن كوير نمك قرار گرفته است. رود تاش از اين شهر ميگذرد و به كوير منتهي ميشود. آب و هواي آن در نواحيكوهستاني سرد و در ساير مناطق نسبتاً معتدل است. بسطام و ميامي و كلاته خيج از روستاهاي توابع شاهرود هستند.
دامغان: دامغان در فاصله ۳۳۵ كيلومتري تهران واقع شده است.نواحي شمالي آن را كوهستانهاي البرز مركزي و بقيه قلمرو آن را بيابان و كوير در برگرفته است. دامغان در معرض بادهاي شديد غبار آلود شمالي است. آب و هواي آن در نواحي كوهستاني معتدل و در نواحي كويري گرم است دامغان از شهرهاي قديمي ايران است.
گرمسار: گرمسار تا تهران ۱۰۷ كيلومتر فاصله دارد و در دشت واقع شده است، روستاهاي اين شهرستان از ريزابههاي حبله رود مشروب ميشوند.
مهديشهر (شهميرزاد از توابع شهرستان مهديشهر مي باشد).
سرخه، مُجن، بيارجمند نيز از ديگر روستاهاي اين استان مي باشند.
ابن حسام خوسفى - سيد محمد شهرستاني - محمد حسن شريف - احمد احمدي بيرجندي - شيخ محمد دياني - محمد حسين ملائي - حكيم سعدالدين محمد نزاري - شيخ مرتضي آيتي - محمد مهدي ناصح - دكتر محمد حسن گنجي - سيد ابوتراب انوار - ملا حسين ذاكر طوفان - شيخ جواد عارفي - ملا علي اصغر بيرجندي - ملا حمزه بيرجندي - عبدالعلي بيرجندي - علي اكبر خوسفي - دكتر ناهيد بني اقبال - آيت ا... تهامي - محمد حسين فدائي بيرجندي - نوابه خفي - جمال رضايي - محمد رفيع بن عبدالكريم لامع درمياني - اسماعيل دهكي - خواجه آصفي قهستاني - محمد ابراهيم آيتي - بلال شاخني - دكتر مهدي بلالي مود - محمد ابراهيم قدسي - حسام واعظ - زين العابدين درخشي - محمد حسين آيتي - حسين بن جمال قهستاني - سالك بيرجندي - محمد حسين فروغ بيرجندي - دكتر محمد اسماعيل رضواني - سيد حسن عندليب - هادي هادوي - دكتر محمد باقر آيتي - سيد محمد مشكوه - ميرزا محمد رضا مستوفي - سيد محمد فرزان - شاهسوني بيرجندي - عبدالكريم اشراق - عبدالحسين فنودي - شمس الدين موسوي - ذبيح الله ناصح - غلامحسين شكوهي - عبدالطيف بيرجندي - آخوند ملا علي خراشادي - استاد احمد آرام -سيدابوالفضل طباطبايي بيرجندي - ابو جعفركافي قايني - فصيح الدين محمد نظامي - سيد غلامرضا بيرجندي - غلامحسين رياحي
داروهاي گياهي : برخي داروهاي گياهي كه در درمان بيماريها استفاده دارند عبارتند از: «مخلصه» براي درمان كليه درد، «كلپوره» براي درمان دل درد، نفخ شكم، ناراحتيهاي معده و مسموميت، «شوتخم» براي درمان دردهاي داخلي، «گل سفيد» براي رفع سردرد، «مستار» در درمان سردي، يرقان و مسموميت و به منظور كاهش قند ادرار، تنگي نفس و از مرهم آن براي درمان زنبور و عقرب گزيدگي، «اَنغوره» (اَنغوزه) براي درمان سرفه، آسم، ناراحتيهاي عصبي و نيز هضم غذا و برطرف كردن انگلهاي رودهاي، «آويشن» براي درمان بيماريهاي مجاري تنفسي فوقاني، ناراحتيهاي جهاز هاضمه، كاهش اسپاسم و جلوگيري از نفخ، «اُسطو خودوس» براي درمان بيماريهاي سينه، سرفه، ورمهاي نزلهاي و زكام.
اين دارو مسهل است و براي ريه مضر ميباشد و بايد با عسل و يا سكنجبين مصرف شود. «پر سياوشان» به عنوان تب بر، مدر، نرم كنندة سينه، ضد عفوني كننده زخم ها و نيز براي درمان بواسير، «تاتوره» براي درمان تنگي نفس، تشنج، دردهاي عصبي، قولنجهاي ناشي از مسموميت هاي سرب، يبوستهاي حاد و ناراحتيهاي بواسير، «زيرة سياه» به عنوان بادشكن، مقوي معده و افزايشدهندة ترشح شير و براي درمان تنگي نفس.از ديگر گياهان دارويي ميتوان از گل ارونه، گل زوفا، گل شقايق، پونه كوهي، شيرخشت، خارانگين، شاه تره و ... نام برد.
روستاييان و كهنسالان شهري اتفاقات، اخبار، زمان كاشت، داشت و برداشت محصول خود را به ماههاي قديمي مانند قوس، عقرب و ... ميسنجند.
در تقويم محلي منطقه به اول عيد، نوروز ميگويند. در فصل بهار روزها را بر مبناي بارش تقسيمبندي ميكنند. به هر شش، ده و يا ... يك شيشه ميگويند و بر اين باورند كه در هر شيشه يك بار، بارندگي ميشود. زمان و اسامي تقويم محلي در روستاها متفاوت است. در تقويم محلي بيرجند« چله بزرگ» تابستان از اول تير ماه شروع ميشود و تا دهم مرداد ماه ادامه مييابد و «چله خرد» تابستان از دهم مرداد شروع و تا سيام اين ماه ادامه دارد. در بخش سربيشه از اول تير ماه تا دهم مرداد ماه را «چله تموز»، از دهم مرداد ماه تا آخر اين ماه را «چله خرد»، از اول ديماه تا دهم بهمن ماه را «چله كلو»، از دهم بهمن ماه تا آخر اين ماه را «چله خرد» ميگويند. علاوه بر تقويم محلي استفاده از تقويم قمري نيز از قديم رايج بوده و هنوز هم كم و پيش استفاده ميشود.
كرقدينگ بازي دو نفره اي است كه شايد بيشترين لذت آن و سرگرمي ناشي از آن متوجه تماشاگران اين بازي باشد. براي همين، اين بازي بيشتر و البته هميشه در مراسم عروسي صورت مي گرفته است و اصولا يك بازي خانگي و زير سقف محسوب مي شود. براي انجام اين بازي دو نفر داوطلب مي شوند تا توسط يك داور چشمانشان با يك پارچه بسته شود و سپس به صورت نيمه نشسته و روبروي هم قرار مي گيرند. در اين حالت هر دو نفر دست چپ خود را به يك نقطه مشخص مي گذارند و مثلا جسم خاصي نظير يك لنگه كفش را مي گيرند، تا موقعيت آن ها براي يكديگر مشخص باشد. بنابراين هر دو نفر دستانشان را بر روي يك لنگه كفش گذاشته و هر كدام در دست راست يك جسم شلاق مانندي را براي ضربه زدن به حريف در دست دارند. در اين هنگام و به نوبت ابتدا يك نفر مي گويد كورقدينگ و نفر ديگر مي گويد دينگ و سپس جايش را به راست و چپ عوض مي كند. فرد اولي از صداي دينگ فرد دوم بايد جايش را حدس زده و يك ضربه بر او وارد كند و پنانچه به او بخورد يك امتياز منفي و اگر جاي خالي بدهد و به او نخورد يك امتياز منفي برايش منظور مي شود و اين مراحل ادامه پيدا مي كند.
تشله بازي، بازي معمول است كه با نام هاي متعددي در مناطق مختلف رايج است و نوع بازي آن نيز تاحدودي مشابه مي باشد. در پيشبر اين بازي معمولا در زمستان ها و به خصوص در سيزده روز تعطيل نوروز با شدت تمام انجام مي گرفته و طرفداران متعددي نيز داشته است.
مراحل انجام اين بازي به اين صورت است كه ممكن است در دو نوع انجام بگيرد: مردك و بللو مردك يعني بازي به صورت انفرادي و امتيازات هر فرد جداگانه براي خودش اندوخته شود و بللو يعني تيمي بازي كردن كه در قالب دو تيم افراد با يكديگر بازي كرده و امتيازات هر گروه با هم جمع مي شود.
معمولا جمع امتيازات تا عدد 30 متداول است ولي تا حد زيادي سقف امتيازات، قراردادي مي باشد. افراد بازيگر در مردك، حداقل دو نفر مي باشد و در بللو معمولا ضرايبي از عدد 2 مي باشد مثلا 4 نفره يا 6 نفره يا نهايتا 8 نفره. به ازاي هر نفر يك خانه بايد موجود باشد و خانه چاله اي است به عمق حدود 3 سانتي متر و مساحت سطح يك كف مشت. اين خانه ها به رديف كنده مي شوند و فاصله بين هر دو خانه معمولا از يك تا يك و نيم متر مي باشد.
از ديگر الزامات تشله بازي، وجود سكويي مناسب در امتداد خانه ها است كه اصطلاحا به آن سركته گفته مي شود. سركته جايي است كه افراد در آغاز بازي بايد از آن نقطه بازي را شروع نموده و تشله ها را پرتاب نمايند.
معمولا افراد مختلف براي پرتاب تشله حالات مختلفي به انگشتانشان مي دهند كه به آن دم يا دب گفته مي شود.
شروع بازي به اين شكل است كه يك گروه در سر كته قرار مي گيرند و گروه ديگر در سر خانه ها به صورت يكي در ميان تشله هاشان را مي چينند و سپس افراد سر كته به نوبت با نشانه گيري تشله هايشان را به سمت تشله هاي گروه نشانده نشانه گيري و پرتاب مي كنند. اگر تشله هاشان به همديگر برخورد كند، يك تير محاسبه و به امتيازات اضافه مي شود و بايد پس از كسب هر امتياز باز تشله را در خانه بيندازند و مجددا نشانه گيري كنند، هرچند زدن متوالي به تشله هاي مختلف بلامانع مي باشد. اگر تشله ها برخورد نكند و خانه اي نيز تصاحب نگردد بازي به طرف مقابل منتقل مي شود و اين دور بازي تا زماني كه يك خانه موجود باشد و كسي تصاحب نكرده باشد، ادامه مي يابد و گرنه مجددا با رفتن گروه ديگر به سر كته از نو بازي شروع مي شود.
اگر در هر دور بازي تشله دو يار كه از تيمي مي باشند كه از سركته بازي را شروع كردند، به هم برخورد كند (تصادفي يا غير تصادفي) اصطلاحا تيرجوونك مي شود و تمام امتيازات آن دور بازي بايد باطل گردد.