استان خراسان شمالي يكي از جديد ترين استان هاي ايران است كه از تجزيه استان بزرگ خراسان (سابق) به وجود آمده است. اين منطقه؛ شش شهرستان با نام هاي بجنورد جاجرم, اسفراين, فاروج, شيروان, مانه وسملقان را دربرمي گيرد. مركزاين استان؛شهربجنورد است كه در مركز استان واقع شده است. كشاورزي اين ناحيه از شرايط مساعدي برخوردار بوده و در برخي نقاط چون شهرستان اسفراين حالتي نيمه صنعتي دارد. استان خراسان شمالي از جاذبه هاي طبيعي و تاريخي با ارزشي برخوردار است كه بيش ترين آن هادر شهرستان اسفراين قرار گرفته و شامل قلعه هاي متعدد, امام زاده ها و شهرهاي تاريخي مي شود. شهرستان هاي شيروان و بجنورد نيز در برگيرنده جاذبه هاي متعددتاريخي و طبيعي هستند و اين منطقه را ازارزش هاي جهانگردي خاص خود برخوردار نموده است خراسان شمالي را اگر "گنجينه فرهنگ ها" لقب دهيم؛ گزافه گويي نكرده ايم. وجود قوميت هاي گوناگون كرمانج، فارس(تات)، ترك، تركمن، كرد و اقليت هاي بلوچ، عرب، لر و ترك ها با همه ويژگي هاي فرهنگي خاص خود شان سبب شده لقب "گنجينه فرهنگ ها" برازنده اين خطه با اهميت از جمهوري اسلامي ايران باشد. جاذبه هاي فرهنگي استان خراسان شمالي امروزه به يكي از مهم ترين ابزارهاي منطقه جهت جلب گردشگران مختلف ايراني و خارجي تبديل شده است. صنايع دستي استان خراسان شمالي كه توسط قوم هاي گوناگون اين خطه ساخته مي شوند؛ هر يك از ويژگي ها ي منحصر به خود برخوردار است. موسيقي استان خراسان شمالي نيز مخلوطي از نواهاي گوناگون همراه با اشعار زيباي محلي است كه براي گردشگران شنيدني و ديدني است. لباس هاي محلي هر يك از اقوام ياد شده نيز از ديگر جاذبه هاي فرهنگي استان خراسان شمالي به شمار مي آيند. قوم هاي تركمن، كرد،بلوچ، لر و عرب هر يك داراي ويژگي هاي فرهنگي، صنايع دستي، لباس هاي سنتي و موسيقي خاص خود است و همين گوناگوني؛ خراسان شمالي را به گنجينه زيباي فرهنگ ها و جاذبه هاي فرهنگي تبديل كرده است گردشگران فرهنگي استان خراسان شمالي با يك سفر به اين منطقه با چندين قوم و خصيصه هاي فرهنگي اقوام مختلف آشنا خواهند شد. غذا از مهم ترين عناصر دخيل در صنعت گردشگري است. جاذبه هاي غذايي به حدي است كه مي تواند علاوه بر رفع نياز انسان به انرژي، انگيزه اي باشد براي عزيمت به نقطه اي دور جهت برخورداري از تجربه اي لذت بخش استان خراسان شمالي نيز از غذاهاي خاص خود برخوردار است. در اين استان علاوه بر تمام غذاهاي ايراني چون چلوكباب، قورمه سبزي و انواع كباب گوشت؛ غذاهاي مخصوص و محلي استان تهيه مي شوند. انواع آش هاي محلي، اماج كماج، عقيقه، انواع پلوهاي محلي و انواع شيريني هاي و دسرها در شهرهاي مختلف استان خراسان شمالي تهيه مي شوند. اماج كماج؛ غذايي است كه اعتقادات مذهبي در آن دخالت عميقي دارند. اين غذا به نام ام البنين مادر گرامي حضرت ابولفضل (ع) درست مي شود و مناسبت آن شفاي بيمار، سلامتي مسافر، اداي قرض و... است. نحوه طبخ اين غذا به اين گونه است كه خانمي كه نذر دارد به اتفاق چند نفر از آشنايان در عصر روز دوشنبه ظرفي را در دست گرفته و درب خانه ها را مي زند و هر كس مقداري آرد، حبوبات، روغن و.. به آن ها مي دهد. سپس آن ها را روي سفره تميزي در اتاق قرار مي دهند و يك چراغ هم روشن مي كنند ونمي گذارند كسي تا صبح وارد اتاق شود. صبح روز سه شنبه در هنگام طلوع آفتاب هفت شمع روشن مي كنند و يك زن متدين وارد اتاق مي شود، دو ركعت نماز به نيت حضرت عباس (ع) مي خواند، سپس زني كه خود اداي نذر كرده با چند نفر ديگر وارد اتاق مي شوند، بعد آرد ها را خمير كرده و به صورت نان فطير مي پزند ومواد ديگري به آن اضافه مي كنند كه به آن كماج مي گويند. مقداري از آرد را با روغن و كمي زعفران مخلوط مي كنند و به صورت دانه هاي كوچك در مي آورند كه به آن اماج مي گويند. هنگامي كه اماج آماده شد، نخود و لوبيا و عدس و تره و برگ چغندر را در ظرفي پخته و اماج نيز به آن ها اضافه مي كنند وآن را با شاخه نازك به هم مي زنند هنگام ظهر سفره چيده مي شود به طوري كه فطير كماج را تكه تكه كرده و با آجيل و كشمش مخلوط كرده و روي سفره مي گذارند و شمع هم روشن مي كنند و بعد از خواندن روضه، آش بين مهمان ها تقسيم مي شود. جاذبه هاي اجتماعي استان خراسان شمالي بخش مهمي از ديدني هاي اين منطقه را تشكيل مي دهند. استان خراسان شمالي از نظر اجتماعي يك دست نبوده و محل زندگي اقوام گوناگون است. قوميت هاي مختلفي در استان خراسان شمالي زندگي مي كنند كه از جمله آن ها مي توان: قوم هاي كرمانج، تات، ترك، تركمن، كرد، اقليت هاي بلوچ، عرب، لر و فارس هاي مهاجر را نام برد. وجود قوميت هاي گوناگون و فرهنگ هاي متنوع سبب به وجود آمدن تنوع بسياري در جاذبه هاي اجتماعي اين سرزمين شده به طوري كه هر يك از اقوام ياد شده داراي آداب و رسوم، جشن ها، آيين هاي گوناگون و مراسم ها و غذاهاي محلي خاص خود هستند. لباس هاي محلي و رنگارنگ اقوام مختلف، شيوه ييلاق و قشلاق عشاير استان خراسان شمالي و آداب و رسوم خاص آن ها همواره براي بازديدكنندگان و گردشگران اجتماعي جذاب و ديدني است. جشن ها و آيين هاي محلي كه بر اساس آداب و رسوم هر يك از اقوام در اين استان برگزار مي شوند؛ از ديگر جاذبه هاي اجتماعي منطقه به شمار مي آيند و در كنار غذاها و خوراكي هاي لذيذ اين ديار؛ نقش مهم و قابل توجهي را در جلب رضايت گردشگران ايفا مي كنند. مردم استان خراسان شمالي داراي نژاد آريايي بوده و اقوام مختلفي كه در اين استان زندگي مي كنند همگي ريشه آريايي داشته و نژاد واحدي دارند. كردها، ترك ها، لرها، عرب ها و بلوچ ها هريك در حفظ آداب و رسوم خود كوشا بوده و آداب و رسوم خاص خود را رعايت مي كنند در استان خراسان شمالي خانواده از پدر و مادر و فرزندان تشكيل شده است و در بعضي از خانواده ها پدر و مادر بزرگ نيز همراه بچه ها و نوه هاي خود زندگي مي كنند. ساختار خانواده ها بر پدرسالاري استوار است و تصميم نهايي را پدر يا پسر بزرگ خانواده مي گيرد. در ايلات و طوايف استان خراسان شمالي زنان داراي نقش موثر و مفيدي هستند. در اين استان مراسم سوگواري كه به سوگواري هاي عمومي و خصوصي تقسيم مي شوند از آداب و رسوم خاص خود برخوردارند. سوگواري هاي عمومي از دهه اول ماه محرم آغاز شده و تا آخر ماه صفر با آيين هاي مخصوص ادامه دارند. مراسم هاي سوگواري هاي خصوصي نيز از سه روز تا چهل روز متغير بوده و بنا بر فرهنگ قوميتي از آداب مختلفي برخوردار است. در تاريخ فرهنگ و تمدن ايراني، جشنها و روزهاي عيد، ريشه در تاريخ افسانهاي ايران باستان يعني سلسله پيشدادي دارند. جشن ها و آيين هاي استان خراسان شمالي به جشن هاي مذهبي، ملي و محلي تقسيم مي شوند. جشن هاي بزرگ مذهبي در استان خراسان شامل: جشن ميلاد حضرت محمد (ص)جشن ميلاد حضرت فاطمه (س) (روز مادر)جشن ميلاد حضرت على (ع)( روز پدر)، جشن هاي بزرگ نيمه شعبان، روز ميلاد حضرت امام زمان (عج )، مراسم هاي آغاز ماه مبارك رمضان و آداب گرفتن روزه، جشن بزرگ عيد فطر و عيد قربان، جشن بزرگ غدير خم و تعيين حضرت امام علي(ع) به جانشيني حضرت رسول الله(ص)، جشن بزرگ بعثت حضرت محمد (ص) و جشن ميلاد ديگر امامان معصوم (ع) از جمله جشن هاي مذهبي مهم استان خراسان شمالي به شمار مي آيند در ميان جشن هاي ملي؛ جشن هاي ويژه عيد نوروز مهم ترين و بزرگ ترين جشن ها به شمار مي آيند. نخستين جشن ايراني به نام نوروز از زمان پادشاهي جمشيد مرسوم شد و در زمان هاي بعد، جشنها و آيينهاي ديگري چون تيرگان، مهرگان، سده و غيره در فرهنگ ايران پديد آمدند. اعياد ملي، مذهبي و محلي در استان خراسان شمالي بر حسب كيش و آيين هر يك از اقوام نزد آن ها پاس داشته مي شوند. تركمن ها عقيده دارند زماني كه جمشيد به عنوان چهارمين پادشاه پيشداديان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز ناميدند. تركمن ها دراين روزها با پختن غذاهاي معروف نوروزي مانند: نوروز كجه، نوروز بامه، سمني (سمنو) و اجراي بازي هاي مختلف توسط جوانان تركمن حال وهواي ديگري به اين جشن و شادي مي دهند. در ايام نوروز مسابقات مختلفي در بين تركمن ها برگزار مي شود كه مي توان به مسابقات اسب دواني، كشتي، پرش براي گرفتن دستمال از بلندي، خروس جنگي،شاخ زني ميش ها، شطرنج بازي، مهره بازي،تاب بازي اشاره نمود. ضمن آن كه ديد و بازديد در ايام نوروز در ميان مردم تركمن از جايگاه و منزلت خاصي برخورداراست .
رنگرزي سنتي
به تبع دستبافته هاي متنوع در اين استان و وجود شرايط اقليمي مساعد و وجود بافت بافت گياهي متنوع در منطقه و همچنين رونق دامداري در آن، اين هنر صنعت در اين استاد از پيشينه بسياري برخوردار است.رنگرزي سنتي، با وجود تفاوتهايي كه در مناطق مختلف وجود دارد، داراي فرمول شخصي بوده و حاصل تجربه صدها ساله مردمان اين مرز و بوم است كه همواره با اقتباس از طبيعت به زندگي خود رنگ بخشيده اند. در بخش رنگينه هاي گياهي، گياهاني چون روناس، گل بابونه، برگ انگور، برگ درخت توت، پوست انار، زعفران، پوست پياز و ... كاربر داشته و در بخش رنگينه هاي حيواني نيز، قرمزدانه بهترين ماده رنگزاي مي باشد.
پلاس بافي
پلاس نوعي گليم پشمي است كه از ديرباز به عنوان زيرانداز مناسب جهت محافظت از رطوبت، سرما و گرماي زمين به كار مي رود و به اين لحاظ در مفروش نمون كف چادرهاي عشاير خراسان شمالي كه اغلب در زمينهاي مرطوب و بدون زه كشي برپا مي گردد و نيز در خانه هاي روستايي مورد استفاده قرار مي گيرد. پلاس در ساير نقاط ايران نيز بافته مي شود و در خراسان شمالي به صورت بافت پيچ انجام مي گيرد.
نساجي سنتي
اين هنر گره خورده با زندگي مردم اين سرزمين كه ديرزماني از رونق و شكوفايي خاصي برخوردار بوده و درصد بالايي از مواد اوليه مورد نياز توليد لباس و پوشاك را در استان تامين مي كرده است. در حال حاضر نيز بخشي از اين منسوجات نظير چادرشي در شهرستانهاي جاجرم و اسفراين بافته مي شود. از ابعاد بزرگ توليد شده آن نيز براي پيچيدن رختخواب و از ابعاد كوچك آن نيز براي روميزي و پرده و ... استفاده مي شود.
چادرشب
چادرشب، دست بافته دستگاهي است كه در گذشته از نخهاي ابريشمين جهت بافت انها استفاده مي شد ولي در حال حاضر جهت بافت چادرشب از نخهاي پشمي و پنبه اي استفاده مي شود كه مصارف گوناگوني دارد. از ابعاد بزرگ آن براي پيچيدن رختخواب و ابعاد كوچك آن به عنوان روميزي، حوله، دستمال و ... استفاده مي شود. پارچه بافي در منطقه جرگلان بجنورد نيز رواج دارد گكه جنس آن از ابريشم مرغوب مي باشد.
فرش، پشتي و قاليچه تركمني
فرش و پشتي تركمني هنر دست زنان تركمن نشين بجنورد و همچنين در شهرستانهاي مانه و سملقان رواج داشته و نقوش بسيار زيبا و خاص آن چشم را نوازش مي دهد.
عمدتاً نقوش فرشهاي تركمن از لحاظ شكل هندسي و شكستگي خطوط، خاص مردم كوچ نشين كه به صورت ذهني و در انواع طرحهاي تركمن يموتي، شانه اي، آغال، چهارقاب، غزال گز و قاشقي بافته مي شود.
سفره كردي
رايج ترين هنر عشاير بافت نوعي گليم به نام سفره كردي است كه بازگو كننده داستان زندگي بافنده است. اين هنر مختص به خراسان بزرگ بوده و از بافته هاي منحصر به فرد زنان كرد عشاير اين خطه مي باشد كه در شهرستانهاي بجنورد، مانه و سملقان، شيروان، فاروج و اسفراين رواج دارد. سفره كردي با نقشهاي بسيار زيبا و با مضامين و مفاهيم عميق كه ريشه در باورهاي اين منطقه دراد، از جنس پشم بافته مي شود. نقوش به كار رفته در اين دستبافته هاي نيز داراي تنوع بسياري بوده كه عمدتاً شامل نقوش انتزاعي گياهي، حيواني و نقوش هندسي و بر اساس سه شكل مربع، مثلث و دايره مي باشد.
بافته هاي داري
وجود مراتع سرسبز و بكر و رونق دامداري كه نتيجه آن دسترسي به مواد اوليه فراوان و ارزان قيمت است، دستبافت هاي متنوع و چشم نوازي از نظر طرح و رنگ را باعث شده است. نقشهاي ذهني همه ريشه در اعتقادات و باروهاي بافنده دارد. نگاره ها و موتيف ها برگرفته از طبيعت و زندگي روزمره و كاركردي سمبليك دارند. بافته هاي داري شامل موارد گليم، سفره كردي، پلاس، قالي، قاليچه و پشتي مي باشد.
گليم
نوعي مفرش بدون پرز است كه از درگيري تار و پود به يكديگر ايجاد مي شود. كه معمولاً تار از پنبه و پشم بوده و پود گذاري با نخ هاي پشمي بوده يا كرك بصورت رنگي انجام مي شود. گليم بافي در ايران شوه هاي گوناگوني دارد ولي انچه كه مهم است و گليم يك منطقه را از منطقه ديگر جدا مي كند نقوش و طرحهاي مورد استفاده رنگ آميزي و نوع بافت آن بسيار است. گليم شامل يك رو و دورو بوده و موارد استفاده ان بسيار است. نه تنها جهت زيانداز بلكه در مواردي ديگر چون جوال، خورجين، پادري، كناره، پرده اي، كيف، پشتي و موارد تزئيني به كار مي رود. امروزه تقريباً در تمام شهرستانهاي استان بافت گليم رواج داشته و در كليه مراكز اموزشي صنايع دستي به هنر جويان آموزش داده مي شود.
از مشاهير استان مي توان به بزرگان نام برده در زير اشاره كرد:
حاج ميرزا حسن موسوي بجنوردي، علي بن مهزيار، شيخ رجبعلي بجنوردي، آقا ميرزا عبدالحي بني هاشم بجنوردي، شيخ محمد تقي بجنوردي، سيد محمد سلطان الواعظين حسيني بجنوردي، ميرزا اسماعيل حسيني بجنوردي (قوام الحكما)، آقا سيد محسن "امام جمعه" حسيني بجنوردي، ميرزاعلي ملك خراشايي، سيداسماعيل حسيني گيفاني، شيخ حسين خوشنويس، حاج آخوند وليالله دانش، شيخ حسن داوري، حاجشيخ عبدالله رازي بجنوردي، آقا ميرزا محمود شريعت (هدايت)، سيد حسن علوي، شيخ ذبيحا... فقيه، شيخ احمد محب علي، حاج ميرزا احمد مرتضوي، ميرزا محمد مرتضوي، موسوي بجنوردي، سيد رضا هاشميان، حسامالدين (شمسالمعالي) همامي، آيتالله ذبيحالله ذبيحي، سيد اسماعيل ملائكه، شيخ عبدالله ابراهيمينژاد معروف به شيخ عبدالله ريزهاي، ميرزا محمد حسن شيرواني، شيخ حسن شكراني، شمسالدين محمد بيدوازي، ميرزا بيدوازي، شيخ فضلالله آل شيخ، شيخ مرتضي بجنوردي از زهاد و مقدسان شهر بجنورد، حاج شيخ عبدا... رازي، حاج كاظم تبريزي، هيبت ا… ناطق. شيخ رجبعلي بجنوردي
در روستاي ايور شهرستان جاجرم زاده شد و تحصيلات ديني خود را در مشهد آغاز كرد و پس از سالها اقامت در نجف اشرف، به درجه اجتهاد رسيده و از آنجا به زادگاه خود ايور بازگشت و به امور شرعي و هدايت مردم مشغول شد.به گفته خويش، با شيخ فضلالله نوري بعد از صدور فرمان مشروطه همداستان بوده است. وي شخصيتي وارسته و باتقوا، و مجتهدي عالم بود. مرگ او در حدود سال ۱۳۳۱ه.ق. روي داده است. آقا ميرزا عبدالحي بني هاشم بجنوردي
سيد عبدالحي در سال ۱۲۴۷ش. در روستاي خراشاي شهرستان جاجرم زاده شد.
وي به توصيه "حاج ملاهادي سبزواري" به مدت چهار سال در مدرسه علميه سبزوار درس خواند و سپس براي ادامه تحصيل روانه مشهد شد و در محضر اساتيد آن زمان علوم ديني را فرا گرفت.
او براي تكميل تحصيلات عاليه به نجف اشرف رفت و در خدمت اساتيدي چون آيتالله آخوند خراساني، به تحصيل پرداخت و از مصاحبت اشخاصي مثل آيتالله ابوالحسن موسوي اصفهاني بهرهمند شد و به درجه اجتهاد رسيد.
وي پس از هفت سال اقامت در نجف به ايران بازگشت و مقيم بجنورد شد و پيشوايي روحانيان بجنوردي را بر عهده گرفت.
اين روحاني فاضل و باكمال پس از ۷۷سال زندگي در خرداد ماه ۱۳۲۳ش. به رحمت ايزدي پيوست. شيخ محمد تقي بجنوردي
آيتالله شيخ محمد تقي بجنوردي از علماي بزرگوار و زهاد نامدار روزگار و در علم، فضل و زهد يگانه روزگار خود بود.
پدر او از بلاد بحرين به خراسان مهاجرت كرد، محمد تقي در بجنورد ولادت يافت و پس از انجام تحصيلات مقدماتي راهي نجف شد و از محضر استاداني چون شيخ انصاري و صاحب جواهر بهره جست.
پس از تكميل شرعيات به بجنورد بازگشت و در مقام روحاني شهر ارشاد مردم را بر عهده گرفت.
بعدها به علت اختلافات با سردار وقت بجنورد براي اجحافي كه او بر صاحبان املاك داشت، بجنورد را به مقصد مشهد ترك گفت و در آنجا اهميت و مقام والايي يافت.
شيخ محمد تقي در جريان تحريم تنباكو و مخالفت با قرارداد رژيم و رهبري طلاب و روحانيان مشهد نقش مهمي بر عهده داشت.
وي در سال ۱۳۱۴ه.ق. وفات يافت و در جوار مسجد گوهرشاد مدفون گرديد. سيد محمد سلطان الواعظين حسيني بجنوردي
سيد محمد معروف به آقاجان بجنوردي در بجنورد متولد شد. وي پس از پايان تحصيلات مقدماتي به نجف اشرف رفت و در آنجا به درجه اجتهاد رسيد. دكتر اسماعيل قوام الحكما، سيد محسن امام جمعه بجنوردي، نظام الشريعه و محمدعلي حاج سلطان دوم از روحانيان و بزرگان سرشناس بجنورد فرزندان حاج سلطان بزرگ بودهاند. آقا سيد محسن "امام جمعه" حسيني بجنوردي
وي در بجنورد به دنيا آمد و در مدرسه نواب مشهد به فراگيري علوم ديني پرداخت و در بازگشت به بجنورد، امامت جمعه شهر را بر عهده گرفت. پس از چندي براي ادامه تحصيل راهي نجف شد و تحصيلاتش را در آنجا به پايان رساند و به درجه اجتهاد رسيد.
او در بازگشت از نجف در تهران ماندگار و با گروههاي مخالف استبداد در زمان ناصرالدين شاه همراه شد و رهبري آنان را پذيرفت و به انتشار نشريات مخفي اقدام كرد. امام جمعه شعر هم ميسرود و "الف. ميم. جيم بجنوردي" تخلص ميكرد. از جمله آثار او كتاب "مشكوه المصابيح" است كه به سال ۱۳۱۴ق. به زبان عربي نوشته است.
"الامور شامل قواعد و شواهد و براهين عقليه"، "شعر"، "غزليات التوحيد"، "افاضات في ولايت في امامت"، "الغزليات مقابسات و مقايسات"، "فيهاما فيها" به نثر مسجع به سبك گلستان سعدي و "ملهمات" از ديگر آثار اوست. امام جمعه در سن ۵۲سالگي وفات يافت.
حاج ميرزا حسن موسوي بجنوردي
آيتالله ميرزا حسن موسوي بجنوردي در سال ۱۲۷۴شمسي در روستاي خراشا از توابع شهرستان جاجرم زاده شد. وي در شهر بجنورد به تحصيلات مقدماتي پرداخت و در سال ۱۲۸۹شمسي به شهر مشهد رفت و در آنجا به مدت ۱۲سال علوم معقول ومنقول را نزد علماي برجسته آن روزگار همچون حاج فاضل خراساني و ادبيات را نزد اديب نيشابوري فراگرفت و در سال ۱۳۵۱شمسي رهسپار نجف شد. در نجف در محضر اساتيد بزرگي چون "سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزا حسين نائيني و آقا ضياءالدين عراقي" به تكميل تحصيلات خود پرداخت و در همان حال به تدريس اشتغال يافت. وي با حافظه شگفت و احاطهاش بر فقه و اصول به زودي به عنوان يكي از بهترين مدرسان و مجتهدان حوزه نجف شهرت يافت.
پس از درگذشت آيتالله بروجردي در سال ۱۳۳۹ش بسياري او را به عنوان مقلد خود برگزيدند. بيشتر فضلا و علما در مجلس درس او حاضر ميشدند چرا كه آن بزرگوار علاوه بر فقاهت و تسلط بر مباني اصول يكي از بزرگترين فيلسوفان جهان اسلام به شمار ميآمد. آيتالله موسوي بجنوردي پس از سالها تدريس و تحقيق آثار ارزشمندي در فقه و اصول و فلسفه از خود به يادگار نهاد كه مورد استفاده فضلاي حوزه علميه است.
"القواعد الفقهيه، منتهيالاصول، حاشيه بر عروهالوثقي، حاشيه بر وسايل، ذخيره المعاد، رساله فيالرضا، رساله فيالاجتماعالامر و النهي، كتاب فيالحكمه قولنا فيالحكمه و رساله علميه" عناوين اين آثار گرانسنگ است.
آيتالله سيد حسن موسوي بجنوردي در سال ۱۳۵۴شمسي پس از ۸۰سال عمر در شهر نجف درگذشت و در صحن مطهر اميرالمومنين علي(ع) به خاك سپرده شد. از ايشان شش فرزند به نامهاي مهدي، جواد، كاظم، محمد، فاطمه و طاهره بر جاي مانده است.
علي بن مهزيار
ابولحسن علي بن مهزيار از ياران خاص و اصحاب ائمه اطهار(ع) است. او جزو وكلاي امام جواد(ع) بوده و حضور پرنور امام رضا(ع) و امام هادي(ع) را دريافته و از اصحاب ايشان محسوب ميشود. پدرش كيش ترسا داشت اما بعدها اسلام آورد و علي نيز در كودكي مسلمان شد و به تحصيل فقاهت همت گذاشت. علي بن مهزيار در جاجرم به وكالت ائمه اطهار قيام داشت و به گرفتن حقوق و ابلاغ تكليف اقدام ميكرد. آرامگاه اين بزرگوار در دو كيلومتري شرق شهرستان جاجرم در ميان گورستان قديمي و نزديك آرامگاه شهيد كمال قرار دارد.
آثار فراوانياز اين عالم بر جاي مانده است كه كتابهاي "الوضوء، الصلوه، الزكوه، الصوم، الحج، الحدود، المكاسب، التفسير، المثالب و الدعا" از جمله آنها است.
ميرزا اسماعيل حسيني بجنوردي (قوام الحكما)
سيد اسماعيل حسيني در سال ۱۲۴۱ش. در بجنورد متولد شد و پس از انجام تحصيلات مقدماتي در بجنورد، به نجف رفت و در آنجا به تكميل معلومات خود پرداخت تا به درجه اجتهاد رسيد. وي تحصيلات خود را در رشته طب پي گرفت و به تدريس علم طب و معالجه بيماران پرداخت. قوامالحكا، پزشكي عاليقدر و دانشمندي متفكر و مخترعي سختكوش بود و به زبانهاي عربي و فرانسه تسلط كافي داشت. او پس از مدتي كار پزشكي را رها كرد و يكسره عمر خود را وقف مطالعه و پژوهش و آمايش نمود و از جمله اختراعات او سهچرخهاي بود كه بدون نياز به سوخت يا نيروي محرك حركت ميكرد. وي دستگاهي ساخت كه با قرار دادن آن در برابر دست اشخاص نوعي گروه خوني خاص را جستجو ميكرد و همچنين يك سال قبل از مرگش به اختراع دستگاهي مشابه رايانه نايل آمد. او در سالهاي پايان عمر به علت اشتغال به كارهاي تحقيقي و غرق شدن در پژوهشهاي علمي فرصتي براي كسب معيشت نداشت و در تنگدستي ميزيست.
وي ۱۴جلد تاليفات داشت كه از جمله آثارش كتاب "الوجيزه نيريه" حاوي مطالب پزشكي به عربي است. قوام الحكما در سال ۱۳۲۵ش. درگذشت.
ميرزاعلي ملك خراشايي
ميرزا علي بن مير طالب بين سالهاي ۱۲۸۱تا ۱۲۸۳هجري قمري در روستاي خراشاي شهرستان جاجرم ديده به جهان گشود.
وي در مشهد و نجف اشرف به كسب علوم ديني پرداخت و از آيتالله صدر اجازه اجتهاد يافت. او از فضلا و مجتهدان معروف است كه فروتني و قناعتش زبانزد خاص و عام بوده و كراماتي را به او نسبت دادهاند. ميرزا علي ملك در سال ۱۳۴۱ق. درگذشت و در خراشا به خاك سپرده شد.
سيداسماعيل حسيني گيفاني
وي از علماي گيفان بود كه مدت ۲۰سال در نجف اشرف اقامت داشت و از محضر اساتيدي مثل آخوند خراساني و آيتالله يزدي كسب فيض نمود. شيخ اسماعيل حسيني در سال ۱۳۰۰ه.ش. به زادگاهش گيفان بازگشت و به ارشاد مردم پرداخت. وي در سال ۱۳۲۵ش. به رحمت ايزدي پيوست و در گيفان مدفون شد.
شيخ حسين خوشنويس
از معروفترين ذاكران و مداحان اهل بيت(ع) در بجنورد بود. او تحصيلات مقدماتي را در حوزه علميه بجنورد گذرانيد و مدت دو سال در مشهد از محضر اساتيدي مثل ميلاني، فقيه سبزواري، شاهرودي و حاج حسن آقا قمي كسب فيض نمود. او در انتخاب اشعار و مديحه و مرثيه دقت خاصي داشت و با لحني دلپذير و نافذ ذكر مصيبت ميگفت. وي در سال ۱۳۶۹در سن ۶۶سالگي وفات يافت.
حاج آخوند وليالله دانش
وي در خانوادهاي كشاورز به سال ۱۲۹۲ق. ديده به جهان گشود. او تحصيلات مقدماتي را در سبزوار گذراند و پس از آن در مشهد مقدس به تحصيل علوم و معارف اسلامي همت گماشت. بعدها به دعوت يكي از خويشاوندانش به بجنورد آمد و مكتبخانهاي داير كرد و به تعليم شاگردان پرداخت. در سال ۱۲۸۹ش. به پاس كوششهاي او و همت جمعي از نيكوكاران بجنوردي اولين دبستان بجنورد گشايش يافت و حاج آخوند به عنوان نخستين مدير دبستان و معلم، تدريس شرعيات، مقدمات، عربي، فارسي و غيره را آغاز كرد. در حقيقت آخوند وليالله دانش، پدر فرهنگ بجنورد و يكي از برجستهترين چهرههاي فرهنگي و معلمان دانشمند و مدرسان فقيه و ادبيات و مقدمات اين شهرستان به شمار ميرود. حاج آخوند با عقيده استوار، انساني قانع و درست كردار، و استادي فاضل و بزرگوار بود كه در خانه محقري زندگي ميكرد و تمام داراييهاي خود را به فقرا ميبخشيد. سرانجام وي در سال ۱۳۲۹ش. ديده از جهان فرو بست.
شيخ حسن داوري
وي در سال ۱۳۰۷ش. در روستاي چخماقلو از توابع شهرستان مانه و سملقان ديده به جهان گشود. پس از پايان تحصيلات مقدماتي رهسپار مشهد شد و در مدرسه نواب به كسب معارف اسلامي پرداخت و از محضر اساتيدي چون آخوند خراساني، سبزواري، خزعلي و كفايي بهره برد. وي پس از ۲۲سال اقامت در مشهد مقدس در سال ۱۳۳۲به روستاي قاضي از توابع آشخانه برگشت و به تعليم و تربيت جوانان و ارشاد مردم پرداخت. از جمله كارهاي وي داير كردن مكتب قرآن و بنيانگذاري مساجد در روستاهاي سملقان بود. او در راه مبارزه با بهائيت جديت و تلاش بسياري از خود نشان داد و در ادامه ستيز با پيروان اين فرقه ضاله كارش به زندان كشيد. وي در يازدهم بهمن ماه ۱۳۶۷ه.ش. رخت از جهان بربست و در معصومزاده بجنورد به خاك سپرده شد.
حاجشيخ عبدالله رازي بجنوردي
عبدالله بن علي اكبر بجنوردي در سال ۱۳۰۸ه.ق. در منطقه راز از توابع شهرستان بجنورد به دنيا آمد. وي پس از تحصيل مقدماتي صرف و نحو به مشهد مقدس مشرف شد و در خدمت آقا شيخ محمدرضا يزدي، معاني، بديع، منطق و اصول مقدماتي را فرا گرفت. شرح لمعه، قوانين ، سطح مكاسب، رسائل، شوارق الالهام، كفايه و درس خارج را از بزرگان آن روزگار آموخت. وي پس از چندي موفق به گرفتن دو اجازهنامه نقل حديث از آيات عظام اصفهاني و ميرزا محمد حسين نائيني شد. شيخ رازي مجتهدي روشنبين و عالمي مترقي بود و به مطالعه فلسفه تمايل داشت و از عرفان طرفداري ميكرد. از او رسالهاي به نام "خلاصهالعقايد" در ۴۰صفحه و ديوان شعري در ۸۰ صفحه در سال ۱۳۴۸به چاپ رسيده است.
حاج شيخ عبدالله رازي در سال ۱۳۵۵ش. در سن ۸۹سالگي ديده از جهان فرو بست و در آستان سلطان سيد عباس (معصوم زاده بجنورد) به خاك سپرده شد.
آقا ميرزا محمود شريعت (هدايت)
ميرزا محمود شريعت(هدايت) در سال ۱۲۳۴ه.ش. در بجنورد پا به عرصه حيات گذاشت. پس از آموختن تحصيلات مقدماتي در نزد پدر به مشهد مقدس رفت و بعد از چند سال تحصيل علوم ديني، مشهد را به قصد نجف اشرف ترك كرد و در آنجا به تكميل معارف اسلامي پرداخت. او در سال ۱۲۷۰ش. از مراجع وقت بجنورد براي اجتهاد كسب اجازه كرد. وي در سال ۱۳۱۴ه.ش. دار فاني را وداع گفت.
سيد حسن علوي
سيد حسن يگانه فرزند آقا ميرزا داوود بجنوردي در حدود ۱۲۴۹ش. در روستاي خراشاي شهرستان جاجرم متولد شد. وي مدت ۱۰سال به همراه پدرش در مشهد بود سپس براي تكميل تحصيلات راهي نجف شد. بعد از بازگشت از نجف مدتي در بجنورد اقامت كرد و پس از مدتي به خراشا بازگشت. وي پس از ۸۰سال زندگي در سال ۱۳۲۰ش. دار فاني را وداع گفت.
شيخ ذبيحا... فقيه
وي در سال ۱۲۶۷ه.ش در شهر بجنورد به دنيا آمد. اجداد او اهل شوقان بودند. ذبيحالله تحصيلات خود را در مدرسه نواب مشهد ادامه داد و پس از هشت سال تحصيل در مشهد به نجف اشرف مشرف شد و نزد اساتيدي چون آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني تصديق اجتهاد گرفت. او پس از بازگشت به بجنورد امامت مسجد انقلاب كنوني را عهدهدار شد و بعدها پيشنماز مسجد امامي شد. شيخ ذبيحالله روحاني متدين نيكنام و صالح بود و از راه كشاورزي روزگار ميگذرانيد. وي در سال ۱۳۲۹در گذشت و بنا به وصيتش او را در مشهد در حيات صحن عتيق به خاك سپردند.
شيخ احمد محب علي
شيخ احمد در سال ۱۲۷۰ه.ش. در روستاي خراشاي شهرستان جاجرم به دنيا آمد. در بجنورد ادبيات و علوم را از بزرگان آموخت و سپس به تشويق پدرش به مشهد عزيمت كرد و در مدت ۱۸سال به تحصيل معارف اسلامي فقه و تفسير و فلسفه در نزد اساتيد آن زمان پرداخت. سپس به نجف اشرف رفت و نزديك چهار سال در آن شهر به تكميل مطالعات و تحصيلات خود همت گماشت و در سال ۱۳۰۸ه.ش. موفق به دريافت درجه اجتهاد از آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني شد. وي به سبب علاقه به زاد و بوم خود به بجنورد بازگشت و امامت جماعت مسجد "حاج شيخ رجبعلي" كه بعدها به نام خودش معروف گرديد به عهده گرفت و به تدريس فقه و فلسفه نيز پرداخت. او پس از ۱۳سال بيماري در سن ۷۸سالگي در بجنورد به رحمت ايزدي شتافت. از او رساله ناتمامي به زبان عربي باقي است.
حاج ميرزا احمد مرتضوي
وي در سال ۱۲۸۰ش. در بجنورد متولد شد. وي پس از فرا گرفتن مقدمات و ادبيات در اين شهر به مشهد عزيمت نمود و به تحصيل علوم ديني پرداخت. سپس رهسپار نجف اشرف شد و از محضر آيات عظام نائيني، عراقي و اصفهاني بهره جست و پس از سالها تحصيل به سبب علاقه به زادگاهش به بجنورد بازگشت و در اين شهر به اقانه نماز جماعت و خدمات ديني و تدريس و تربيت طلاب پرداخت. او با علوم جديد از جمله رياضيات آشنا بود و به زبان فرانسه نيز تسلط داشت. در بازسازي مدرسه علميه بجنورد به نظامالشريعه فرزند حاج سلطان بزرگ ياري رساند و كار تدريس طلاب را عهدهدار گرديد.
او در سن ۶۷سالگي دعوت حق را اجابت نمود و به سراي جاويد شتافت و آرامگاه او در جوار آستان قدس رضوي قرار دارد.