دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 566871
تعداد نوشته ها : 612
تعداد نظرات : 10

Rss
طراح قالب
وحيد اسدي

چند سالي است نزديك 26 بهمن ماه (14 فوريه) كه مي شود هياهو و هيجان را در خيابان ها مي بينيم. مغازه هاي كالاهاي فانتزي شلوغ مي شود. همه جا نام Valentine به گوش مي خورد. از هر بچه اي كه درباره والنتاين پرسش كني مي داند كه "در سده سوم ميلادي كه برابر با آغاز شاهنشاهي ساساني در ايران، در روم باستان فرمانروايي بوده است بنام كلوديوس دوم. كلوديوس باورهاي شگفتي داشته است، براي نمونه سربازي خوب خواهد جنگيد كه زن نگرفته باشد. از اين رو زناشويي را براي سربازان امپراتوري روم بازداشته مي كند.كلوديوس به اندازه اي سنگدل وفرمانش به اندازه اي بي چون و چرا بود كه هيچ كس ياراي ياري به زناشويي سربازان را نداشت.ولي كشيشي به نام والنتيوس(والنتاين)،پنهاني عقد سربازان رومي را با دختران دلخواهشان جاري مي كرد.كلوديوس دوم از اين رخداد آگاه مي شود و دستور مي دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند. والنتاين در زندان دلداده دختر زندانبان مي شود. سرانجام كشيش به جرم جاري كردن عقد دلدادگان، با دلي عاشق به دار آويخته مي شود...بنابراين او را به نام فدايي وشهيد راه عشق مي دانند و از آن زمان نمادي مي شود براي عشق!"
ولي كمتر كسي است كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه سده پس از زادروز، كه از بيست سده پيش از زادروز، روزي به نام روز عشق بوده است!
شنيدني است بدانيد كه اين روز در سالنماي كنوني ايراني برابر است با 29 بهمن، يا تنها 3 روز پس از والنتاين فرنگي! اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشت اين روز با نام "روز عشق" به اين گونه بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز مي شمردند و افزون بر اينكه ماه ها نام داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. براي نمونه روز نخست "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( تندرستي، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت "بهترين راستي و پاكي" كه باز ويژه خداوند است، روز چهارم شهريور "شاهي و فرمانروايي آرماني" كه ويژه خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ فرنام ملي زمين است، يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، فروتني و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. از اين روي در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را نماد عشق مي پنداشتند. در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه همزمان مي شد، جشني برپا مي داشتند به فراخور نام آن روز و ماه. براي نمونه شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، "مهرگان" فرنام مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين نام مي گرفتند.
سپندار مذگان جشن زمين و گراميداشت عشق است كه هر دو در كنار هم مي نشينند. در اين روز زنان به شوهران خود با مهر ارمغان مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها ارمغان داده و از آنها فرمانبرداري مي كردند. برخي نيز روز مادر و زن را به نشانه زايش و مهرباني زمين در اين روز مي دانند.
مردم ايران از آن ميان مردم هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به فراخور هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، روش زندگي، خوي، فلسفه زندگي و رويهمرفته جهان بيني ايرانيان باستان است. از آنجايي كه ما با فرهنگ باستاني خود ناآشناييم شكوه و زيبايي اين فرهنگ با ما بيگانه شده است.
شايد هنوز دير نشده باشد كه روز عشق را از 26 بهمن (Valentine) به 29 بهمن (سپندار مذگان ايرانيان باستان) برگردانيم...

چرا سپندار مذگان در روز پنجم اسفندماه نيست؟

زيرا در گذشته ايرانيان 12 ماه 30 روزه داشتند و 5 روز را نيز افزودن بر آن 12 ماه در سالشمار خود داشته اند. بنابراين روز پنجم اسفند(سپندار مذگان)، با روز 335 از سال يا 29 بهمن در سالشمار كنوني ايرانيان برابر است

دسته ها : ایرانگردی

قبل از معرفي مشاهير و بزرگان عرصه علم و ادب و هنر بد نيست به خلاصه اي از سير علوم در ايران بپردازيم . در طول تاريخ ، ايران به دليل موقعيت خاص جغرافيايي و شرايط مطلوب آب و هوايي هميشه مورد توجه اقوام و همسايگان خود بوده كه همين امر باعث مهاجرت ها و تاخت و تازهاي آنان به اين سرزمين پهناور مي شد . هرچند اين مهاجرت ها و يورش ها از يك طرف با خود ويراني ها و مشكلات فراواني را به بار مي آورد ولي از طرف ديگر زمينه برقراري ارتباط با فرهنگ و آداب و نيز تبادل فرهنگ و علوم با ساير ملل را به همراه داشت .

با بررسي اسناد به دست آمده متوجه مي شويم ، در پي همين فرايند تبادل علم و فرهنگ ، اقوام باستاني ايران به ويژه تا دوره ساساني توانسته بودند به دليل برقراري ارتباط با ملل قديم چون بابلي ها ، هندي ها و يوناني ها ، تبحر خاصي در انواع علوم و فنون زمان خود كه شامل : ادبيات ، هنر ، نجوم ، معماري ، موسيقي ، طب ، حساب ، هندسه ، كيميا و علوم فلسفي مي شد، پيدا كرده و به پيشرفت هاي چشمگيري برسند .

از در حدود سده ي ششم قبل از ميلاد ، تعداي از مغ هاي ايراني پرستشگر ايزدمهر اقدام به مهاجرت هاي فرهنگي به سرزمين بابل ، آناتولي و اروپا كردند . اين دانشمندان سنت هاي مهري و زرواني در ستاره شناسي را با خود به بابل بردند و با تركيب معارف ايراني و دانش هاي سومري و بابلي ، سنتي قوي در ستاره شناسي جهان باستان به وجود آوردند كه بعدها به يونان و ديگر فرهنگ ها انتقال يافت .

از اوضاع علمي در زمان حكومت هخامنشيان اطلاع دقيقي در دست نيست ، جز اين كه در اين عصر ، ايران يكي از دوره هاي پر رونق ارتباط هاي فرهنگي ميان ملت هايي چون يونان ، هند و چين داشته است . در زمان ورود اسكندر مقدوني نيز هيچ پيشرفت قابل توجهي در زمينه علوم و فنون انجام نگرفت . اسكند مقدوني و جانشينانش يعني سلوكيان نه تنها از دانش و علوم خود ارمغاني به شرق نياوردند ، بلكه با خود توشه هايي از كتاب ها ، آثار و افكار شرقي به يونان و ممالك مغرب زمين بردند .

 اما با تشكيل سلسله اشكانيان در سال ۲۵۳ ق . م ، مقدمات احياي فرهنگ ملي در ايران فراهم شد . عصر معماري و مهندسي در اين دوره پيشرفت هايي چشمگيري داشت . عده اي از « مغ ها » از سيستان به هند رفتند و سنت رياضي و ستاره شناسي هند را پايه گذاري كردند كه در تاريخ به « مغ – برهمنان » معروف شدند . از ديگر دست آوردهاي اين دوره ساخت جاده ي ابريشم است كه سرزمين هاي چين و هند را از راه ايران به سواحل روم مرتبط مي سازد .

 در زمان حكومت ساسانيان به ويژه در زمان « شاپور اول » و پس از پيروزي وي بر « والرين » صدها هزار اسير به ايران آورده شدند كه شامل مهندسيني بودند كه در ساخت بناها ، پل ها ، سدها و انتقال برخي مولفه هاي فرهنگي موثر بودند . جامعه ايران در اين عصر به يك جامعه باز تبديل شد و فعاليت مسيحيان نيز در آن افزايش يافت . مدارس و مراكز علمي زيادي چون « جندي شاپور » ايجاد شد و فعاليت هايي در جهت ترجمه « كتاب هاي هندي » ، « يوناني » به « پهلوي » و بعدها به « سرياني – عبري » آغاز شد . همچنين در زمان « انوشيروان » پس از تعطيلي مكتب آتن هفت تن از فلاسفه و دانشمندان يونان به دربار ايران آمدند و مدتي در « جندي شاپور » ماندند . در همين دوره « انوشيروان » ، « برزويه طبيب » را براي تهيه نسخه اي از « كليله و دمنه » به هندوستان فرستاد . از ديگر فعاليت هاي قابل توجه اين دوره « فعاليت هاي ستاره شناسي » و « نجوم » بود.

با ورود اعراب به ايران اين سرزمين پهناور تحت حكومت خلفاي اسلامي در آمد و « زبان عربي » رسميت و مرجعيت يافت و بعدها به صورت زبان رسمي اداري و نيز «‌ علم » و « حكمت » در آمد . همچنين در اين دوره و باتوجه به گذشت زمان و طولاني شدن مدت نقل احاديث و آيات ، نياز به تفسير آيه هاي قرآني و احاديث ، به منظور جلوگيري از تحريف آنها محسوس گرديد . به دنبال اين احساس نياز ، استخراج احكام از كتاب و سنت رواج پيدا كرد و در كنار استخراج احكام نياز به يادگيري علوم ديگر از ضرورت هاي پيشرفت به شمار آمد . از آنجا كه ايرانيان سوابق درخشاني در علوم داشتند و از آثار تمدن پيشرفته اي برخوردار بودند ، توانستند بر اثر حمايت و نفوذ وزرا و حاميان علم در دستگاه خلفاي عباسي ، راه را براي شكوفايي دوباره علم در ايران هموار سازنند .

ابن خلدون ، مورخ مشهور عرب ، در « مقدمه ابن خلدون » مي نويسد : « از امور غريب يكي اين است كه حاملان علم در اسلام غالبا از عجم يعني « ايراني » بودند خواه در علوم شرعي و خواه در علوم عقلي و اگر در ميان علماء مردي در نسبت عربي بود در زبان و جاي تربيت و پرورش از عجم شمرده مي شد و اين از آن روي بود كه در ميان ملت اسلام در آغاز امر علم و صنعتي بنا به مقتضاي سادگي و بداوت آن وجود نداشت و احكام شريعت و اوامر و نواهي خداوند را رجال به سينه ها نقل مي كردند و ماخذ آن را از كتاب و سنت به آنچه از صاحب شرع و اصحاب او گرفته بودند مي شناختند . »

استقلال سياسي كامل ايراني ها از حكومت خلفا ، بهره برداري از كوشش هاي علمي دانشمندان علوم عقلي و علوم نقلي در دوران خلافت عباسي ، پيدايش نثر و نظم فارسي دري ، ظهور شاعران معروف و نيز توجه به ترجمه و تاليف به زبان فارسي باعث شد تاليف كتاب هاي علمي به زبان فارسي رواج يابد .

به اين ترتيب از سده دوم هجري ، مباحث فرهنگي و علوم يوناني ، ايراني و هندي در مسير تمدن اسلامي قرار گرفتند . بي شك در پايه گذاري نهضت علمي اسلامي دانشمندان ايراني چون : ابو اسحق ابراهيم فزاري ، يعقوب بن طارق ، البطريق ، جابر بن حيان و ابن بختيشوع نقش اساسي داشتند .

 قرن سوم و چهارم ، زمان ظهور « نهضت معتزله » و قوت گرفتن « جنبش خردگرايي » است ، بيشتر متفكرين اين جريان يا ايراني بودند يا به گونه اي با فرهنگ و تمدن ايران در ارتباط بودند . بنيامين نهاوندي ، سهل طبري ، سهل بن بشر ، اسماعيل بخاري ، ابن ماسويه و خوارزمي جزو متفكران ايراني به شمار مي آمدند و در مقابل ابن خرداد به ، نيريزي ، ماهاني ، دينوي ، ابوبكر ابن قتيه ، بلاذري ، رازي و اسحاق بن حنين از چهره هاي ترجمه در اين عصر هستند .

در قرن پنجم هجري نيز شاهد شكوفايي حكمت اسلامي هستيم . بزرگاني مانند فردوسي ، بيروني ، ابن سينا ، كرجي ، عمرخيام ، غزالي و ناصر خسرو كه همگي ايراني هستند ، از بزرگان اين دوره محسوب مي شوند .

 

  •  مشاهير و مفاخر ادبي

قبل از پرداختن به مشاهير و مفاخر ادبي در ايران ؛ بد نيست اشاره اي كوتاه به تاريخ ادبيات ايران داشته باشيم . تاريخ ادبيات در ايران پيش از اسلام به سروده هاي اوستا يعني حدود  هزار سال قبل از ميلاد باز مي گردد . اين سروده ها كه بخشي از سنت شفاهي ايرانيان باستان بوده اند سينه به سينه منتقل شده و بعد ها بخش هايي از كتاب اوستارا در دوران ساساني پديد آورده اند . البته  كتابهاي قديمي نيز وجود دارند كه در موضوعات غيرادبي مانند تاريخ ، مناجات و علوم گوناگون داراي ارزش ادبي هستند و با گذشت زمان در زمره آثار كلاسيك ادبيات فارسي قرار گرفته‌اند .

 

  • مشاهير و مفاخر علمي
    علم و دانش ، شامل مجموعه اي از دانستني‌هايي است كه بشر براي زندگي خود از آنها بهره مي‌گيرد . انسان در دوره هاي كهن به دليل محدود بودن حوزه علم و دانش ، مي توانست به فراگيري بيشتر علوم عصر خود بپردازد و گاهي يك نفر مي توانست اين علوم را در حافظه خود جاي دهد ، ولي رفته رفته و با رشد معلومات و دانستني ها ، بشر اقدام به طبقه بندي اين معلومات كرد و باعث شكل گيري حوزه هاي مختلف و تخصصي شدن علوم شد . در اين كه علم و دانش ، تاريخي همزمان با تاريخ بشري دارد شكي نيست . 
  • مشاهير و مفاخر فلسفي
    فلسفه در ابتداي پيدايش ، تا قرن ها شامل تمامي علوم بشري مي شد و در واقع يك فيلسوف را عالم بر همه دانش ها مي دانستند ولي به تدريج و با گسترش دانش بشري ، علوم مختلف از آن جدا شد و به عنوان يك علم مستقل به شمار آمد .
    با پيدايش فلسفه در سده ششم ق . م ، فلاسفه در ابتدا ، به تحقيق درباره موضوعاتي مي پرداختند كه امروزه ما آن ها را جزو علوم مستقل مي دانيم . 
دسته ها : ایرانگردی
X