احداث قصر فيروزه در سال۱۳۲۰ ق، در دهكده فرح آباد، واقع در حومه شرقي تهران، آغاز شد و درسال ۱۳۲۲ به پايان رسيد.
فرح آباد دهكده بيآب و خشكي بود كه بر بلندي آن به دستور مظفرالدين شاه كاخي بنا كردند. كاخ به شكل نيم دايره است و چند رديف ايوانهاي روباز دورادور ساختمان را فرا گرفته است.
بناي كاخ براساس مدل كاخ تروكادرو پاريس ساخته شده كه هر طبقه داراي يك اتاق مركزي و چند اتاق عجيب و غريب است.
باغ و كاخ در اصل از سه محوطه مختلف تشكيل شده است. محوطه اول محل سكونت مستخدمان قصر و يك اصطبل آجري، محوطه دوم باغ كوچك و محوطه سوم نيز باغ و استخر بسيار بزرگي بوده است.
باغ بدون توجه به صنعت قرينه سازي طراحي شده و نيمه شرقي آن بيشتر مورد توجه واقع شده است. معماري كاخ كاملاً اروپايي است.
در زمان محمد علي شاه توجه زيادي به قصر نشد و به همين خاطر در دوره او قصر از رونق افتاد. در دوره سلطنت احمد شاه قصر رونق گذشته خود را بازيافت و عمارت اندروني به آن اضافه شد.
بعد از قاجاريه رضا شاه اهميتي به كاخ نداد. اما در دوره محمد رضا شاه در كاخ تعميرات اساسي صورت گرفت و به قصر فيروزه معروف شد. سپس در محوطه سرسبز منطقه نيز خانههاي ويلايي اعيان و اشراف ساخته شد.
بعد از انقلاب اسلامي، با تصرف منطقه از سوي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، آن منطقه به صورت نظامي در آمده است. اما كاخ با گنبد فيروزهاي آن هم چنان پا برجا است.
به دستور محمدشاه قاجار ،درسال ۱۲۶۴ ق، قصري براي او در نزديكي تجريش ساخته شد؛ اما هم زمان با بيماري و مرگ او قصر نيمه تمام ماند و و ي در همان قصر نيمه تمام به نام محمديه (در محل محموديه فعلي) از دنيا رفت.
هم زمان با ساخت قصر محمديه، درباريان نزديك به او نيز در همان حوالي اقدام به احداث باغ يا عمارت ييلاقي كردند. از جمله حسينعليخان معيرالممالك باغي احداث كرد كه به باغ فردوس مشهور شد.
عمارت باغ فردوس در دو طبقه به سبك قاجاريه و معروف به گوش فيل بنا گذاشته شد. زمينهاي قسمت جنوبي و سراشيبي باغ نيز با سنگ چينهايي به صورت هفت قطعه مسطح و مطبق در آمد و روي هريك از قطعات، استخري با فوارههاي متعدد احداث شد. استخرها به گونهاي ساخته شده بودند كه از فواصل دورتر، بزرگتر به نظر مي آمدند.
سپس، دوستعليخان، پسر حسينعليخان، به همت معماران اصفهاني و يزدي، ساختماني در قسمت جنوبي باغ برپا كرد و نام آن را رشك بهشت گذاشت. پلكان و بخشهاي ديگري از ساختمان از مرمر اعلاي يزد و ديوارهاي داخل اتاق با كاغذهاي طلايي برجسته پوشانده شده بود. اما دوستعليخان اعتناي چنداني به باغ و ساختمان آن نكرد و با گذشت زمان ساختمان رو به خرابي گذاشت تا حدي كه سنگهاي مرمر آن كنده و به عمارت اميريه (مدرسهنظام) برده شد. بعد از آن مالكيت باغ چند بار دست به دست شد تاسرانجام ،در سال ۱۳۱۸ ق، در زمان سلطنت مظفرالدين شاه قاجار، محمدوليخان سپهسالار تنكابني آن را از ورثه امينالملك خريد.
سپهسالار، علاوه بر ايجاد فواره و استخرهاي مطبق، قنات باغ فردوس را نيز احيا كرد و سر دري با شكوه در مظهر قنات (ميدان گاه فعلي باغ فردوس) ساخت. ولي به دليل بدهي به تجارتخانه طومانيانس، باغ را به او داد و طومانيانس نيز باغ را در ازاي بدهي به دولت رضاخان واگذار كرد. سرانجام، درسال ۱۳۱۶ ش، وزارت معارف (آموزش و پرورش) آنجا را خريد و ساختمان را مرمت و دبيرستان شاپور تجريش را در آن تأسيس كرد
درسال ۱۳۵۰ ساختمان موجود در باغ به مركز فرهنگي و هنري و نمايشگاهي تبديل شد و پس از انقلاب نيز در اختيار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قرار گرفت.
مساحت باغ فردوس ۲۰۰۰۰ متر مربع و طول آن ۲۸۰ متر وشيب آن از شمال غربي به جنوب شرقي است.
همچنين، دكترمحمود افشار يزدي، درسال ۱۳۱۶، قسمتي از باغ و ساختمان اندروني را كه حدود ۶۰۰۰ متر مربع بود، خريد و به تدريج با خريدن قطعات اطراف، مساحت باغ را به ۱۲۰۰۰ متر مربع رسانيد. سپس درسال ۱۳۳۷، باغ و ساختمانهاي داخل آن را وقف امور فرهنگي كرد؛ از جمله ،درسال ۱۳۵۲، قسمتي از آن براي استقرار مؤسسه لغت نامه دهخدا و مؤسسه باستان شناسي به دانشگاه تهران واگذار شد كه همچنان داير است
دژ رشكان در چهارراه خط آهن و بر بالاي كوهي استوار است كه از جمله دژهاي محافظ ري، در چهار سوي شهر، به حساب مي آيد. دژ رشكان با ساختاري متشكل از لاشه سنگ و ساروج متعلق به دوره اشكانيان است. اين دژدر گذشته با انتساب به فخرالدوله، ابن ركن الدوله ديلمي، فخر آباد ناميده ميشد.
فخرالدوله اين دژ را كه در جريان فتح ري به دست مسلمانان ويران شده بود مرمت كرد. در اين قلعه كاخها، اموالي گرانبها و اسلحه خانههايي وجود داشته است. بخشهاي اصلي قلعه تا زمان قاجار نيز پا بر جا بود؛ اما امروزه قسمت اعظم آن تخريب شده است. ديوارهاي غربي اين دژ داراي سوراخهايي براي تير وكمان است.
قدمت چشمه علي به حدود ۸۰۰۰ سال پيش بر ميگردد؛ زماني كه نخستين اجتماع در كنار چشمهاي دايمي واقع بربالاي تپه اي گرد آمدند. نخستين نشانههاي تمدن در چشمه علي، كه شامل تپه باستاني، برج و باروهاي قديمي ري و چشمه زيرزميني است،مربوط به توليد سفالينههاي سرخ رنگ با نقشهاي سياه يا قهوهاي سير و تصاويري كه بر آن نقش شده مي باشد. در كنار چشمه، تپهاي است كه در كاوش سالهاي ۱۹۳۴ و ۱۹۳۶ م، به رهبري اريك اشميت كه براي موزه هنرهاي زيباي بوستون و فيلادلفيا در امريكا انجام شد، از آن آثاري به دست آمده است. قديميترين شواهد موجود در اين منطقه كه به اوايل هزاره چهارم قبل از ميلاد بر ميگردد، سفالينههايي است كه ذكر آن رفت. اين محل در هزاره سوم پيش از ميلاد ناگهان متروك شد و دوباره از هزاره دوم مسكوني و آباد گشت. آثاري از عهد پارتها (حصار معبد آناهيتا متعلق به آغاز عصر مسيحي)، ساسانيها و اسلام تا عهد تيموريان نيز در اين محل به دست آمده است. به استناد روايتهاي مختلف مادر زرتشت نيز در اين مكان متولد شده است. درباره آب چشمه گفته ميشود كه از جاجرود و قيطريه تأمين ميشود و پس از گذر از راههاي زيرزميني، از دل تپه ميجوشد.
چشمه علي به عنوان يك منطقه طبيعي شناخته شده است. برج و باروهاي آن در هنگام استحكام به چهار تا پنج متر ميرسيد و سوراخهاي ديدهباني و آتشدان داشته است كه هنوز هم آثار آن باقي مانده است. اكنون حدود ۱۰۰ متر از ديوار آن بازسازي شده است. وجود نقش برجستهاي از فتح عليشاه ،در حال تاجگذاري، بر صخره مسلط بر آبهاي چشمهعلي از ويژگيهاي منطقه است و آن را نبايد با نقش برجستهاي كه همين پادشاه را سوار بر اسب و در حال شكار نشان ميدهد اشتباه كرد. قبلاً اين نقش برجسته متعلق به دوران ساسانيها بوده است.
نام چشمه به امام اول شيعيان باز ميگردد كه ساكنان اطراف آن در دوران اسلام بر آن نهادند. اما ايرانيان باستان اين چشمه را سورنا ميناميدند؛ زيرا در كنار معبد آناهيتا قرار داشته است.
بناي تاريخي زندان هارون ،كه در ده كيلومتري جاده تهران - خراسان، در دامنه كوه هاي مسگرآباد ،واقع است از سنگ هاي نامنظم سياه رنگ با ملاط گچ و تاق آجري ساخته شده است (اتاق آجري اين بنا از بين رفته است). اين بناي شگفت، كه در قرن چهارم هجري ساخته شده، به دوران آل بويه مربوط است. |
قلعه گبري در جنوب شرقي شهر ري درشهرك علايي ومحلي به همين نام واقع شده است و از جمله بناهاي قديمي است كه قدمت آن به ۲۰۰۰ سال پيش ميرسد. اين قلعه كه مساحتي در حدود ۳۰۰۰ متر مربع دارد در دوره ساسانيان ساخته شده است. برج و باروهاي اين قلعه در طي قرنها به دليل فرسايش تخريب شده و امروز تنها ديوارهاي طولاني و مرتفع از خشت و گل بر جا مانده است.
پيش از انقلاب، از اين قلعه به عنوان كارخانه باروت سازي استفاده ميشد و پس از مرگ صاحب آن، اين قلعه در اختيار آستان مقدس حضرت عبدالعظيم قرار گرفت.
از آنجا كه فضاي داخلي قلعه از اهميت چنداني برخوردار نيست و به جهت مرتفع بودن ديوارها و قرار گرفتن اين قلعه بر روي تپه، اكنون از آن به عنوان انبار آستان مقدس حضرت عبدالعظيم استفاده ميشود.
اين مكان در شمال شرقي امين آباد و در يك كيلومتري جنوب شرقي بقعه قرار دارد. تپهگبري تپهاي مشهور است كه بر بالاي آن آثار برج سنگي و گچي بزرگي از دوران ديلميان باقي مانده است كه به احتمال قوي مقبره زيارگيل، از سرداران ديلمي، مي باشد.
بناي آجري برج طغرل ،كه مساحت آن با احتساب باغ و ديوارهاي احداث شده درسال ۱۳۷۹ به ۵۰۰۰ مترمربع ميرسد، از جمله آثار به جا مانده از دوره سلجوقيان و مربوط به نيمه دوم قرن ششم قمري است. ارتفاع برج بدون سقف در حدود ۲۰ متر است. از نظر معماري ضخامت ديوار برج از ۱/۷۵ تا ۲/۷۵ متر و قطر داخلي و خارجي آن به ترتيب ۱۱ و ۱۶ متر است. سطح بدنه بيروني برج به ۲۴ ترك تقسيم شده است. در قسمت فوقاني برج تزيينات و كتيبهاي به خط كوفي وجود داشته كه در قرون گذشته از بين رفته است. در ۱۳۰۱ ق، به فرمان ناصرالدين شاه، بخش فوقاني برج كه فرو ريخته بود، مرمت و بازسازي شد و آخرين مرمت نيز در سالهاي اخير صورت گرفته است.
برج طغرل در واقع يك ساعت طبيعي نيز به حساب مي آيد؛ زيرا معماري آن به صورتي است كه در بالاي هر ترك چهارو نيم دايره وجودداردكه بيانگر يك ربع ساعت است. در بالاي آنها نيز شش مستطيل است كه هريك ۱۰ دقيقه را نشان ميدهد. سپس شيارهاي ريزتري، به عنوان ثانيه ،وجود دارد كه هرگاه خورشيد در وضعيت تازهاي قرار بگيرد، با ايجاد سايه روشنها، زمان دقيق نشان داده ميشود. ۲ ناودان شرقي و غربي ساعت سه و نه رانشان مي دهدو درهاي ورودي برج ،در شمال و جنوب آن، نيز ساعت شش و دوازده هستند. گفته ميشود كه اين مكان آرامگاه طغرل، از سلاطين سلجوقي، است كه به دليل علاقه به نجوماين برج را بنياد گذاشته است.
از ويژگيهاي اين محوطه آرامگاه استاد سيدمحمد محيط طباطبايي، اديب معاصر، پدر تاريخ ايران است كه وصيت كرده بود، تا به خاطر علاقه خاصي كه به اين برج و معماري آن داشته است، او را در پاي اين برج به خاك بسپارند.
برج آزادي علاءالدين با ارتفاع ۱۷ متر با فاصلهاي اندك در شمال مسجد جامع ورامين قرار دارد و شامل دو قسمت مشروحه زير است: قسمت اول با بدنهاي مدور به ارتفاع ۱۲ متر كه بخش اصلي بنا را تشكيل ميدهدو قسمت دوم كه شامل گنبدي مخروطي شكل و بزرگ به ارتفاع ۵۴ متر است و روي قسمت اول قرار دارد.
تاريخ بناي برج به سال ۶۸۰ هـ . ق برمي گردد و برخي آن را مقبرة سلطان علاءالدين خوارزم شاه ميدانند. سبك ساختمان، برج، تركيبي از معماري زمان مغول و دورة آق قويوتلو و قره قزيونلو است.
آتشكده ري و تپه ميل، در جاده ورامين و در نزديكي روستاي قلعهنو، برفراز تپهاي موسوم به تپه ميل قرار دارد. قدمت اين آتشكده عظيم به بيش از ۲۰۰۰ سال قبل باز ميگردد. مساحت كل تپه و آتشكده بالغ بر ۲۰۰۰ متر مربع است. اين آتشكده پيش از اين داراي چهار طاق بزرگ به ارتفاع ۲۰ متر بوده كه هر يك بر سه پايه استوار بوده است. اما درحال حاضردو طاق به طور كامل تخريب شده و دو طاق ديگر استوار مانده است. ارتفاع تپه و آتشكده بالغ بر ۳۰۰ متر است. قسمت وسيعي از بناي آتشكده تاچندي قبل در زير خاك مدفون بود كه اخيراً ،توسط باستان شناسان، شناسايي و از زير خاك بيرون آورده شده است. اين بخش از ساختمان كه شامل دهليزها و راهروهاي تو در تو است توسط راهرويي زير زميني به منتهي اليه غربي بنا، كه همانا ضلع غربي تپه نيز محسوب ميشود، متصل ميگردد. تعداد زياد سفالينهها و ستونهاي به دست آمده از اين مكان بيانگر اهميت،ابهت و ارزش بسزاي آن در دوران ايران باستان است. بر طبق روايات، اين آتشكده يكي از مهمترين آتشكدههاي ايران بوده كه احتمالاً توسط اسكندر مقدوني تخريب شده است. |
نخستين وجه تسميه تهران را از عبارت " ياقوت حموي " در معجم البدان مي توان اخذ كرد : " از مردي اهل ري كه محل وثوق و اعتماد شنيدم كه طهران ديهي است بزرگ و بناي اين ديه تمامي در زير زمين واقع است و احدي را ياراي آن نيست كه بدان ديه راه يابد مگر آن كه اهالي آنجا اجازت ورود بدهند " .
در اين عبارت اشاره به زيرزميني بودن تهران شده است. اين مساله عده اي را برانگيخت كه تهران را به دو كلمه" ته " به معناي زير و " ران " تجزيه نمايند و تهران را " مكان زيرزميني " معنا كنند.
اعتماد السلطنه در مرات البلدان درباره وجه تسميه تهران چنين آورده است: " چون اهل آنجا ( تهران ) در وقتي كه دشمن براي آنها به هم مي رسيد در زير زمين پنهان مي شدند، از اين جهت به اين اسم موسوم شده است كه به " ته ران" يعني زير زمين مي رفته اند" .
كسروي درباره نام تهران و شميران، طي پژوهش هايي به اين نتيجه رسيده كه تهران ( و تارم، كهران، گهران، گهرام، جهرم ) به معناي منطقه گرمسير و شميران ( شميرام، شميرم، شميلان، سميران و سميرم) به معناي منطقه اي سردسير است.
دكتر حسين كريمان، نويسندهي كتاب قصران مينويسد:
«نام تهران بهصورت نسبت تهراني، نخستين بار در احوال حافظ ابوعبدالله محمد بن حامد تهراني رازي از عالمان بهنام نيمهي نخستين سدهي (3 ه.ق) پهنهي قصران و متوفي به سال (261 يا 271 ه.ق.) ... درج آمده».
ياقوت حموي در معجمالبدان، تهران را توصيف كرده، مينويسد:
«طهران به كسر طاء و سكونها و را و نون در آخر، واژهاي است عجمي و ايشان تهران تلفظ كنند چون در زبان ايشان طاء وجود ندارد. اين آبادي از ديههاي ري است و بناهاي آن در زير زمين بنيان يافته است، و هيچكس جزء به ارادهي مردم بهآنجا راه نمييابد و در بيشتر اوقات ايشان نسبت به سلطان وقت راه خلاف و سرپيچي ميپيمايند.